روژينروژين، تا این لحظه: 14 سال و 14 روز سن داره

روژین دختر کوچولوی مامان و بابا

بدون عنوان

سلام روژین گلم الان که داشتم سرچ میکردم چند تا جمله رو دیدم که فشنگ بود دوست دارم تو هم بخونی   دستانی که کمک می کنند پاک تر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست، بلکه دشواري رسيدن به سهولت است . * * * * * * * * ** * * * * * * * * * سخت کوشي هرگز کسي را نکشته است، نگراني از آن است که انسان را از بين مي برد . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ...
21 ارديبهشت 1390

منم توجه میخوام مامانی

دیروز متوجه شدم که چقدر تو دختر گلم عاشق توجه کردنی. البته بگم منم زیاده روی کردم توام حق داشتی. راستش صبح حدودا ساعت 9که بیدارشدی . حس کردم امروز واسه صبحانه میل داری نیمرو سرآشپز رو سفارش بدی. نیمرو شده غذای اصلی ومورد علاقه تو. هروقت که دیگه میبینم نخیر اصلا هیچ  غذایی رو نمیپسندی میرم سراغ تخم بخت برگشته مرغکی که هزارتا امید داشت واسه شنیدن صدای جیک و جیک جوجش. چاره چیه یه جوری باید شکمرو سیر کرد. یه کره کوچولو و ماهی تابه  کوچولوی خودتو و .......به به عجب بویی خلاصه که جونم صبحانه تو میل فرمودیو رفتی سراغ بازی با ادکلن و سیم رابط  و کلیدو ازاین جور اسباب بازیهای پیشرفته. الهی که ...
19 ارديبهشت 1390

روژین خانوم

سلام به روژینم      خوبی مامانی؟    امروز خیلی اذیت من وبابایی کردی همش گریه میکردی      کاش زود حرف میومدی تا بفهمم چی میخوای کلا 1 هفته هست که نذاشتی من و بابا امیر یک ساعت بشینیم پیش هم با هم  حرف بزنیم دختر گلم امروز با اینکه خیلی نا اروم بودی لباسی که دایی امین از  مکه اورده بود تنت کردم وای که  چفدر برازنده بود خودتم میفهمیدی  که خیلی خوشکل شدی  خودمونیما دیگه تحویل مامان هم نمیگرفتی روژینی یه عروسکی داری که خیلی دوسش داری وقتی میبینیش   خودتو میندازی روش کلی ذوقش میکنی فکر کنم عروسکت هم تو رو خیلی دوست د...
7 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

یه سلام گرم به گل دخترم   منم مامان همیشه نگران   عزیزکم :   نمی دونم الان که داری این پست رو می خونی چندساله هستی.چه کاره شدی, ازدواج کردی یانه   همین الان که نشستم ودارم حرفهامو به تو می زنم. یه جورایی اصلا فکر نمی کنم تو هنوز کوچیکی و خیلی از صحبتا واست زوده.   میدونی روژینم . جوری دوست دارم باهم صمیمی باشیم که تو فکر کنی من نه مادرتم نه   معلمتم . فکر کنی من یه دوستم. چون بعضی دوستا از همه کس بهمون نزدیکترن .   دخترم خوب زندگی کن بخاطر خودت وبه خاطر من   که هميشه   دوس...
7 ارديبهشت 1390
1